شروع مباحث روانشناسی مرضی با بررسی پرونده جنایی فارو
مقدمه
هر از گاهی از تلویزیون می شنویم که یک آمریکایی به فلان مدرسه، اداره، یا کلیسا با اسلحه حمله کرد و چند نفر را به قتل رساند. با مشاهده این قاتل ها بعضی از ما بدون هیچ تاملی به دوستان یا خانواده خود که با ما برنامه خبری را تماشا می کنند می گوییم:« باید بلافاصله این قاتل را به بدترین شکل ممکن کشت.»برخی دیگر ممکن است از کار او لذت ببرند و او را فردی شجاع ببینند. عده ای قاتل بیچاره را یک بیمار روانی می دانند و معتقدند همین درد و رنج بیماری به عنوان تنبیه برای او کافی است و باید در یک بیمارستان روانی بستری شود. البته این طرز نگاه ها تنها به ما که از تلویزیون خانه شاهد این اتفاقات هستیم نمی شود و متخصصین هم معتقدند شناسایی مرز مرض روانی بسیار سخت است و اینکه فلان قاتل را دیوانه بدانیم و به بیمارستان روانی منتقل کنیم یا اینکه او را در سلامت روانی بدانیم و علتی برای این کارش متصور بشویم و به استناد این جرم او را اعدام کنیم یا به حبس ابد محکوم کنیم کاری دشوار است.
برای آشنایی بیشتر با یکی از این قاتلین پرونده بافورد او فارو[1] را که یه جانی به تمام معنا بود را باز می کنیم و به تشریح وضعیت او می پردازیم.
ادامه مطلب را مطالعه کنید...